به استناد دستنوشته‌های بینظیر بر جای مانده از نخستین گروه جوانان ایرانی اعزام به خارج برای تحصیل حسابداری[1]، نخستین تلاشها برای نهادسازی در حسابداران ایران توسط همان جوانان در قالب راه‌اندازی یک انجمن دانشجویی چندنفره در لندن (در سالهای آغازین دهه 1320) انجام شد. که از قرار معلوم، با بازگشت آن گرامیان به ایران (طی سالهای 1323 و 1324) آن انجمن دانشجویی نیز به فراموشی سپرده شد. ولی رویای راه‌اندازی یک نهاد حرفه‌ای برای حسابداران ایرانی، در دل و جان آن زنده‌یادان باقی ماند. تاجاییکه پس از تلاشهای نافرجام برای راه‌اندازی جامعه حسابداران ایران در سال 1325، انجمن قانونی محاسبین قسم‌خورده و کارشناسان حساب ایران طی سالهای 1340 تا 1342، و انجمن حسابداران ایران در سال 1343 (که هیچ یک به سرانجام مطلوب نرسید)، سرانجام، در روز چهارشنبه، 2 اسفند 1351 (یعنی دقیقا پنجاه سال پیش در چنین روزی) ساعت 19:30 (شب) در تالار اجتماعات مرکز آموزش سازمان مدیریت صنعتی، شماری از اعضای ایرانی انجمن حسابداران چارترد انگلستان و ولز (ICAEW) به همراه شمار کمتری از دانش‌آموختگان حسابداری داخل کشور، در قالب مجمع موسسان، انجمن حسابداران خبره ایران را تاسیس کردند. نهادی که به ظاهر نخستین تلاش موفقیت‌آمیز نهادسازی حرفه‌ای در حسابداری ایران است. ولی در نگاهی موشکافانه به عملکرد آن طی نیم‌قرن گذشته درمیابیم که این تشکل به جز مقطع میانی فعالیت خود (اواسط دهه 1360 تا سال 1380)، در سایر مقاطع موفق نشده است در هیات یک نهاد حرفه‌ای مورد پذیرش عموم (حسابداران و جامعه ذینفعان) نقش‌آفرینی کند.

نگارنده که به واسطه بیش از هشت سال خدمت در جایگاه دبیرکل انجمن و دبیر جلسات شورای عالی (طی سالهای 1392 تا 1400) از اغلب زوایای پیدا و پنهان انجمن شناختی عمیق دارد، در این نوشتار بنا دارد با تفکیک تاریخ پنجاه ساله انجمن به پنج مقطع جداگانه، دلایل ناکامی این نهاد در بخش اعظمی از این دوران پنجاه ساله را واکاوی کند. به امید آنکه شناخت دقیق این نواقص بتواند در رساندن انجمن به جایگاه مطلوب آن در آینده موثر افتد.

1+4 مقطع جداگانه

تاریخ انجمن را به‌وضوح میتوان به پنج مقطع جداگانه زیر تفکیک کرد:

  • مقطع نخست: از تاسیس در سال 1351 تا وقوع انقلاب 1357
  • مقطع دوم: از وقوع انقلاب 1357 تا سالهای آغازین دهه 1360
  • مقطع سوم: از سالهای آغازین دهه 1360 تا سال 1380
  • مقطع چهام: از سال 1380 تا دیماه 1393
  • مقطع پنجم: از دیماه 1393 تا آینده نامعلوم

در ادامه، با برشمردن ویژگیها، عملکرد و جایگاه انجمن در هر یک از این مقاطع پنجگانه، به شکستها و کامیابیهای انجمن در هر یک از این مقاطع میپردازیم. مقاطعی که به باور نگارنده شامل یک مقطع نسبتا موفقیت‌آمیز و چهار مقطع ناکام است.

مقطع نخست: از تاسیس در سال 1351 تا وقوع انقلاب 1357

درست یکسال پس از تشکیل مجمع موسسان انجمن در اسفندماه 1351، کانون حسابداران رسمی به پشتوانه قانون و با پشتیبانی وزارت دارایی (وقت) در اسفندماه 1352 تاسیس شد. بدین ترتیب، انجمن چندماه پیش از ثبت در مرجع ثبت شرکتها (در روز سه‌شنبه، 24 اردیبهشت 1353) و آغاز رسمی فعالیتهایش عملاً قافیه را به رقیب قانونی خود باخت. زیرا در آن بُرش زمانی، به محض ترویج عنوان حرفه‌ای حسابدار رسمی توسط کانون و وزارت دارایی، حسابداران شاغل در حرفه نوپای حسابداری ایران[2] عملا دیگر اقبالی به دریافت عنوان حرفه‌ای ناشناس و غیررسمی حسابدار خبره نداشتند. بدین ترتیب، حتی با آنکه در آن مقطع آیین‌نامه امتحانات انجمن با هدف برگزاری آزمون حرفه‌ای حسابدار خبره به تصویب شورای عالی وقت رسید، و حتی برای برگزاری نخستین آزمون نیز در جراید کثیرالانتشار آن سالها آگهی ثبت‌نام منتشر شد، ولی آن آزمون هیچگاه برگزار نشد.

در این مقطع، جایگاه و جذابیت انجمن در حرفه و در بین حسابداران ایرانی صرفا در حدّ یک باشگاه (کِلاب) اَشرافی متشکل از حسابداران چارترد ایرانی و دانش‌آموختگان حسابداری دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران باقی ماند. از این رو، تنها دستاورد قابل‌اعتنا و قابل ذکر این مقطع را میتوان انتشار دوازده شماره منظم و ارزشمند نشریه انجمن حسابداران خبره ایران، از پاییز 1355 تا زمستان 1357، به سردبیری فریده خلعت‌بری (یکی از چهار زن حاضر در بین فهرست 174 نفره نخستین اعضای انجمن) دانست. نشریه‌ای که انتشار آن در دومین مقطع از تاریخ انجمن متوقف شد، و از مقطع سوم، با عنوان حسابدار انتشار آن از سرگرفته شد و تا کنون نیز ادامه دارد.

مقطع دوم: از وقوع انقلاب 1357 تا سالهای آغازین دهه 1360

این مقطع را میتوان در یک کلام عصر یخبندان انجمن نامید. در این مقطع به رغم آنکه انجمن همچون رقیب قانونی خود - کانون حسابداران رسمی - منحل نشد؛ ولی بخش عمده‌ای از فعالیتهای آن برای مدتی کوتاه کاملا متوقف شد. در آن بزنگاه بحرانی، با توجه به آنکه شماری از اعضای شورای عالی و دیگر دست‌اندرکاران انجمن از صاحب منصبان نظام پیشین بودند، گروهی دیگر از اعضا وارد گود شدند، و به‌منظور حفظ موجودیت انجمن، پس از اخراج اعضای مسئله‌دار(!)، موفق به اخذ پروانه فعالیت انجمن از نهادهای ذیصلاح نظام جدید شدند. از این رو، اصلی‌ترین دستاورد(!) انجمن در این مقطع را میتوان حفظ بقاء و روشن نگاه داشتن چراغ انجمن دانست.

مقطع سوم: از سالهای آغازین دهه 1360 تا سال 1380

این مقطع در حالی آغاز شد، که نسل دوم رهبران انجمن با وضعیتی پیچیده مواجه بودند. از یک سو، در نتیجه انحلال کانون و پاکسازی کادر رهبری و اعضای برجسته انجمن، فرصتی طلایی برای آنان فراهم شده بود تا دستکم یک دهه زودتر از روال عادی به سطح رهبری انجمن و حتی حرفه حسابداری ایران راه یابند. ولی از سوی دیگر، به دلیل چیرگی رویکردهای چپگرایانه در اقتصاد ایران که منجر به انتقال بخش بزرگی از مالکیت بخش خصوصی به بخش دولتی (حکومتی) شد، ضربه مهلکی بر پیکره حرفه نوپای حسابداری ایران وارد آمد. زیرا پس از آن، بلافاصله با راه‌اندازی موسسات حسابرسی تحت کنترل دولت و نهادهای انقلابی بخش اعظمی از کارهای حرفه حسابداری از موسسات بخش خصوصی به این موسسات دولتی و انقلابی منتقل شد. نهایتا نیز در سال 1366 با ادغام این موسسات و تاسیس سازمان حسابرسی به عنوان یکی از سازمانهای زیرمجموعه وزارت امور اقتصادی و دارایی، آخرین قطعه این پازل هم تکمیل شد. بدین ترتیب، در ساختار دولتی اقتصاد ایران، از یک سو، سازمان حسابرسی در جایگاه قدرتمندترین نهاد حرفه حسابداری کشور مستقر شد. و از سوی دیگر، بخش خصوصی حرفه نیز عملا اهمیت خود را از دست داد. بدین ترتیب، این فرصت برای انجمن فراهم شد که به طور غیررسمی نقشی مشابه کانون حسابداران رسمی را در بخش بسیار نحیف‌شده حرفه حسابداری ایران ایفا کند. در این ارتباط، انجمن در بهمن 1364 با انتشار فهرستی متشکل از 69 حسابدار حرفه‌ای آنان را به عنوان نخستین گروه از حسابداران مستقل عضو انجمن معرفی کرد. عنوانی حرفه‌ای که به عنوان بدیلی برای عنوان قانونی حسابدار رسمی طراحی شده بود.

این مقطع تنها دوران از تاریخ پنجاه ساله انجمن است که این نهاد، هر چند به‌طور غیررسمی، موفق شد تا حدودی در هیات یک نهاد حرفه‌ای در حسابداری ایران نقش‌آفرینی کند. از جمله سایر دستاوردهای انجمن در این مقطع میتوان به از سرگیری انتشار نشریه انجمن با عنوان جدید حسابدار (از آذر 1361، به سردبیری مهدی تقوی)، راه‌اندازی دوره‌های آموزشی حرفه‌ای، و برگزاری سمینارهای حرفه‌ای اشاره کرد.

مقطع چهام: از سال 1380 تا دیماه 1393

در پی پایان یافتن جنگ هشت‌ساله بین ایران و عراق و آغاز دوران موسوم به سازندگی که با تعدیلات نسبتا گسترده اقتصادی و عقب‌نشینی از برخی مواضع چپگرایانه همراه بود، به مرور نیاز به حرفه حسابداری مستقل از دولت توسط تکنوکراتهای نظام احساس شد. به عبارت دیگر، دولتمردان دریافتند که موسسات حسابرسی تحت کنترل دولت و حاکمیت هرچند ممکن است نیازهای آنها به خدمات حرفه‌ای حسابداری را برآورده سازد، ولی قطعا نمیتواند خلاء یک حرفه حسابداری مستقل در کشور را پر کند. به‌ویژه در مواردیکه موضوع تامین مالی از بازارهای مالی بین‌المللی مطرح میشود. به همین دلیل، با تصویب قانون استفاده از خدمات تخصصی و حرفه‌ای حسابداران ذیصلاح به عنوان حسابدار رسمی در دیماه 1372، سرانجام با تاخیری هشت‌ساله جامعه حسابداران رسمی ایران از سال 1380 فعالیت خود را آغاز کرد.

با آغاز به‌کار جامعه، انجمن وارد چهارمین مقطع تاریخ خود شد. در این مقطع، با اینکه بخش قابل توجهی از موسسان و اعضای جامعه را حسابداران مستقل عضو انجمن تشکیل میدادند، و در سرتاسر بیش از بیست سال گذشته نیز کنترل جامعه در اختیار همین گروه از اعضای انجمن بوده است، ولی نهاد انجمن در سایه رقیب قانونی خود در جایگاهی مشابه شرایط پیش از انقلاب قرار گرفت و مجددا به حاشیه حرفه رانده شد. بدین ترتیب، نقطه کانونی فعالیتهای انجمن، از طریق تداوم انتشار مجله حسابدار، و برگزاری سمینارهای تخصصی و دوره‌های آموزشی کاربردی، بر توسعه آموزشهای حرفه‌ای در حسابداری ایران متمرکز شد. با این حال، مهم‌ترین رویداد این مقطع، که آن را میتوان حتی مهمترین رویداد تاریخ انجمن دانست، راه‌اندازی مرکز آموزش حسابداران خبره (PACT) است. رویدادی که برخلاف ظاهر موفقیت‌آمیز آن، در واقع غیرشفاف‌ترین و مناقشه‌برانگیزترین اقدام در سرتاسر تاریخ انجمن به شمار میاید (برای اطلاعات بیشتر به پیوست مراجعه کنید).

مقطع پنجم: از دیماه 1393 تا آینده نامعلوم

به استناد گزارشهای منتشرشده در مجله حسابدار، تا اوایل دهه 1390، مجامع عمومی عادی سالانه انجمن عموما با حضور غیرسازمان‌یافته تعدادی اندک از اعضا برگزار میشد. به نحویکه در دورانی طولانی (بیش از بیست سال) جایگاه ریاست شورای عالی (به عنوان عالیترین مقام اجرایی انجمن) به صورت چرخشی در اختیار سه تن از اعضای انجمن قرار داشت. ولی به مرور از اوایل دهه 1390 در پی جلب توجه طیفی از مدیران موسسات حسابرسی بخش خصوصی به استفاده از ظرفیتهای انجمن برای تداوم کنترل بر جامعه حسابداران رسمی ایران، رفته رفته فرایند عضویت کارکنان این موسسات در انجمن و حضور آنان در مجامع سالانه انجمن در قالبی سازمان‌یافته تکوین یافت. تا بدانجاکه در مجمع عمومی عادی سالانه انجمن در دیماه 1393 با احراز اکثریت کرسی‌های شورای عالی توسط نمایندگان این طیف از موسسات حسابرسی، فصلی جدید در تاریخ انجمن آغاز شد، که از جمله اصلیترین ویژگیهای این مقطع جدید تاریخ انجمن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. کنترل انجمن توسط مدیران طیفی از موسسات حسابرسی بخش خصوصی: از دیماه 1392 تا کنون (و تا آینده‌ای نامعلوم)، در نتیجه حضور سازمان‌یافته طیفی از موسسات حسابرسی بخش خصوصی در مجامع انجمن، فقط نامزدهای مورد حمایت این طیف از موسسات موفق به راهیابی به شورای عالی انجمن شده‌اند. بدین ترتیب در سرتاسر این مقطع، کنترل انجمن در اختیار مدیران این موسسات بوده است. افرادیکه میتوان از آنان به عنوان رهبران در سایه انجمن یاد کرد. طبق ساز و کار ساده مورد استفاده این طیف از موسسات، هر سال پیش از برگزاری مجامع عمومی سالانه انجمن، مدیران این موسسات پس از حصول توافق درباره فهرست نامزدهای مورد حمایتشان، در روز مجمع به همه کارکنان موسسات خود تکلیف میکنند که صرفا به افراد حاضر در این فهرست رای بدهند. طی این سالها پایبندی موسسات مذکور به این ساز و کار به ظاهر ساده تا بدان حد بوده است که در ادوار اخیر حتی نامدارترین و مورد وثوق‌ترین و محبوب‌ترین اعضای انجمن که خارج از این فهرستها به صورت مستقل اعلام نامزدی کرده بودند نیز با اختلاف آرایی فاحش نتیجه انتخابات را به نامزدهای بعضا گمنام حاضر در این فهرستها واگذار کردند.
  2. تغییر کادر رهبری انجمن: نتیجه تبعی کنترل انجمن توسط مدیران موسسات مذکور این بوده است که طی سالهای اخیر شاهد دگرگونی در کادر رهبری انجمن به نفع حضور چهره‌هایی بعضا گمنام بوده‌ایم. چهره‌هاییکه فصل مشترک همه آنان این بوده است که در اداره انجمن و حتی در جزئی‌ترین تصمیم‌گیریها، خود را مکلف به پیاده‌سازی منویات مدیران موسسات مذکور (رهبران در سایه) میدانند.
  3. بسیج همه ظرفیتهای انجمن در راستای اهداف رهبران در سایه: به رغم آنکه اکثریت اعضای انجمن از بین حسابداران شاغل در زمینه‌هایی غیر از حسابرسی هستند، و حسابداران رسمی عضو انجمن کمتر از بیست درصد از مجموع اعضای انجمن را تشکیل میدهند؛ ولی به دلیل کنترل انجمن توسط طیفی از این حسابداران رسمی، در این مقطع شاهد بسیج کردن همه ظرفیتهای انجمن در راستای منافع این گروه از اعضا هستیم. نقطه اوج این تدارک، هر سه سال یکبار به‌وضوح، در حمایت رسمی، بی‌چون و چرا، و همه‌جانبه انجمن از نامزدهای مطلوب این طیف از حسابداران رسمی در انتخابات شورای عالی جامعه حسابداران رسمی ایران دیده می‌شود.

از جمله دیگر اقدامات بااهمیت و قابل ذکر انجمن در این مقطع میتوان به تغییر اساسنامه در تیرماه 1393 و فراهم شدن امکان صدور گواهینامه‌های حرفه‌ای حسابدار مدیریت خبره، حسابدار مالی خبره، مدیر مالی خبره، مدیر ریسک خبره، خدمات مالیاتی مشاغل، و هر گواهینامه‌ایکه در آینده به تصویب شورای عالی برسد اشاره کرد. اقدامی که میتوانست آغازگر فصلی درخشان در تاریخ انجمن، و موجب نقش‌آفرینی تاثیرگذار آن در ساختار اقتصادی کشور باشد و خونی تازه را در کالبد نیمه‌جان این نهاد جاری سازد، و انگیزه‌ای نیرومند برای عضویت گسترده طیف بزرگی از حسابداران شاغل در زمینه‌های گوناگون خدمات حرفه‌ای حسابداری کشور فراهم سازد. ولی متاسفانه طی سالهای گذشته به دلیل بی‌توجهی شورای عالی تحت کنترل حسابداران رسمی، شاهد انجام هیچ اقدام درخوری برای ترویج این گواهینامه‌های حرفه‌ای در ساختار اقتصادی کشور نبوده‌ایم. حتی در کمال تاسف در مواردی، به دلیل تضاد منافع موسسات حسابرسی با موسسات ارائه‌دهنده خدمات حسابداری شاهد مقاومت شورای عالی ادوار اخیر در برابر اجرای مفادی از اساسنامه بوده‌ایم که در صورت اجرا می‌توانست انگیزه‌ای نیرومند برای عضویت حسابداران شاغل در موسسات ارائه‌دهنده خدمات حسابداری در انجمن فراهم سازد[3].

سخن پایانی

امروز که دست‌اندرکاران انجمن خود را برای برگزاری آیین گرامیداشت پنجاهمین سالروز تاسیس انجمن آماده میکنند، بیش از 99.5% از حسابداران شاغل در سرتاسر کشور، در نتیجه عملکرد بسیار ناموفق انجمن در نیم‌قرن گذشته، کوچکترین انگیزه‌ای برای گذراندن فرایند بسیار ساده عضویت و پیوستن به آن ندارند. از بین حدود دوازده هزار نفری که به عنوان اعضای انجمن نام برده میشوند نیز ارتباط بیش از نیمی از آنان به‌کلی با انجمن قطع شده است، و اگر بنا به رعایت مفاد اساسنامه باشد، باید به دلیل عدم پرداخت حق عضویت سالانه عضویت آنان در انجمن لغو شود. از بین اعضای باقی‌مانده که ارتباط آنان با انجمن کمابیش برقرار است نیز اکثریت را حسابداران رسمی و کارکنان حرفه‌ای موسسات حسابرسی تشکیل میدهند که بخش اعظمی از آنان به تکلیف موسسات حسابرسی محل کار خود به عضویت در انجمن درآمده‌اند، و حتی حق عضویت سالانه آنان نیز توسط موسسات محل کارشان پرداخت میشود.

این سرنوشت غم‌انگیز نهادی است که پنجاه سال پیش با رویای راه‌اندازی انجمن حسابداران چارترد ایران تاسیس شد، ولی امروز از یک سو تا حدّ ستاد انتخاباتی سه‌سالانه(!) طیفی از موسسات حسابرسی تنزل داده شده است؛ و از سوی دیگر، به دلیل خیانت در امانت تعدادی انگشت‌شمار از اعضایش هیچ کنترلی بر بیش از 90% منابع تحت تملک خود ندارد! و برای تامین مخارج ناچیز روزمره‌اش به ناچار تبدیل به یک تابلوی تبلیغاتی برای معرفی نرم‌افزارهای درجه دو و سه شده است.

باقی بقایتان

2 اسفند 1401

طهران



پیوست:

تاسیس مرکز آموزش حسابداران خبره (PACT):

خطای سیاستگذاری؟ فاجعه راهبری شرکتی؟ یا خیانت در امانت؟

پیشینه برگزاری دوره‌های آموزشی توسط انجمن به اوایل دهه 1360 برمیگردد. دوره‌هایی که ابتدا در قالب کلاسهای چند نفره در محل دفتر قبلی (واقع در خیابان ویلا) برگزار میشد، و پس از آنکه با استقبال حسابداران مواجه شد، در چارچوب تفاهم‌نامه‌ای با موسسه آموزشی و پژوهشی اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران توسعه یافت؛ و تحت برنامه‌ریزی و هدایت انجمن در محل آن موسسه برگزار میشد. از اوایل دهه 1370 نیز با آغاز برگزاری دوره‌های آمادگی برای شرکت در آزمونهای عضویت در انجمن حسابداران مدیریت چارترد انگلستان (cima) حال و هوایی بین‌المللی بر دوره‌های آموزشی انجمن حاکم شد. با این حال، نقطه اوج فعالیتهای آموزشی انجمن، پس از تاسیس جامعه حسابداران رسمی ایران، با برگزاری دوره‌های آمادگی برای شرکت در آزمونهای عضویت این جامعه رقم خورد. دوره‌هاییکه به دلیل استقبال گسترده کارکنان حرفه‌ای شاغل در موسسات حسابرسی، برگزاری آنها باعث انباشت منابع مالی قابل‌توجهی برای انجمن شد.

در چنین شرایطی، پس از دو دهه سابقه موفق انجمن در برگزاری دوره‌های آموزشی، شورای عالی وقت انجمن در سال 1383 تصمیم به تاسیس موسسه آموزش حسابداران خبره گرفت، که سالها بعد با بِرَند PACT شهرت یافت. پس از آن نیز به مرور همه فعالیتهای آموزشی انجمن در قالب این شخصیت حقوقی جداگانه متمرکز شد. تا اینجا همه چیز عادی به نظر میرسد. ولی مسئولان وقت انجمن (شورای عالی سالهای 1383 و 1384) در فرایند تاسیس و راه‌اندازی PACT دو تصمیم حیرت‌انگیز گرفتند که تبعات آنها در سرتاسر دو دهه گذشته دامنگیر انجمن بوده است. به نحویکه وضعیت مالی و عملکرد مالی آن را به میزان اساسی تحت تاثیر قرار داده است. دو تصمیمی که به باور نگارنده، از آنجا که اتخاذ آنها در صلاحیت شورای عالی انجمن نبوده است، به عنوان اقدامات نامجاز از سوی هر یک از اعضای انجمن در هر مقطع زمانی قابلیت پیگرد قانونی دارد.


رویداد نخست: واگذاری نامجاز منافع انجمن به غیر: از طریق واگذاری نامجاز منافع دارای حق کنترل PACT به دانشگاه صنعت نفت (در بدو تاسیس PACT)‌ زمانیکه 100درصد مالکیت این موسسه آموزشی متعلق به انجمن بود

اساسنامه PACT در جلسه روز دوشنبه، 30 آذر 1383، در 26 ماده و 8 تبصره به تصویب شورای عالی وقت انجمن رسید[4]. متعاقباً، در روز چهارشنبه، 21 بهمن 1383، PACT با سرمایه اولیه بیست میلیون ریال (که تماماً توسط موسس (انجمن) پرداخت شد) تاسیس شد[5]. در تاریخ تاسیس، با اینکه 100درصد مالکیت PACT در تملک انجمن بود؛ ولی به موجب مفاد اساسنامه مصوب شورای عالی انجمن، کنترل این موسسه آموزشی، به دلایل نامعلومی، به رئیس دانشگاه صنعت نفت واگذار شد! در این ارتباط، توجه به مفاد زیر (از اساسنامه PACT) حائز اهمیت است[6]:

  • ارکان PACT عبارتند از: الف) هیئت امناء، ب) شورای مدیریت، و پ) بازرسان (ماده (9))
  • هیئت امناء مرکب از پنج عضو است که دو عضو به انتخاب رئیس دانشگاه صنعت نفت و سه عضو به انتخاب انجمن تعیین میشوند. رئیس هیئت امناء رئیس دانشگاه صنعت نفت و نایب رئیس آن رئیس شورای عالی انجمن است. (ماده (10))
  • جلسات هیئت امناء با حضور حداقل 4 عضو رسمیت می‎یابد و تصمیمات آن با حداقل 4 رأی موافق به تصویب می‎رسد. (تبصره (2) ماده (12)) – یعنی برای تصمیم‌گیری در عالیترین رکن PACT نیاز به اجماع دو شریک است. به عبارت دیگر، از نظر اساسنامه هیچ یک از دو شریک بر PACT کنترل ندارد. بلکه هر دو شریک متفقا بر PACT کنترل مشترک دارند. این در حالی است که انجمن بر خلاف نص صریح الزامات استانداردهای حسابداری، طی سالهای گذشته اقدام به تلفیق وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای نقدی PACT با اقلام مشابه انجمن کرده و صورتهای مالی گمراه‌کننده و تحریف‌آمیزی را به نام گروه واهی انجمن منتشر کرده و در اختیار اعضای انجمن و سایر ذینفعان گذاشته است.
  • با اینکه از جمله وظایف و اختیارات هیئت امناء «نصب و عزل اعضای شورای مدیریت» ذکر شده است (ماده (11))؛ ولی در ماده (13) اساسنامه، مقرر شده است که موسسه توسط شورای مدیریت متشکل از شش عضو اداره می‌شود که سه نفر به انتخاب رئیس دانشگاه صنعت نفت و سه نفر به انتخاب شورای عالی انجمن انتخاب می‎شوند. رئیس شورای مدیریت از بین اعضاء شورای مدیریت و با اکثریت آراء آنان انتخاب می‎شود. در صورت عدم حصول اکثریت آراء اعضاء شورای مدیریت، رأی رئیس هیئت امناء (رئیس دانشگاه صنعت نفت) به عنوان رأی هفتم اخذ خواهد شد. (ماده (14))
  • تصمیمات شورای مدیریت با اکثریت آرای حاضران معتبر است. در صورت تساوی آراء رأی رئیس شورای مدیریت تعیین‎کننده است. (ماده (16))
  • عزل و نصب و تعیین حقوق و مزایای مدیر اجرایی از جمله وظایف و اختیارات شورای مدیریت PACT است. (ماده (17)) البته در ماده (18) مقرر شده است، شورای عالی انجمن باید یک نفر را از بین اعضای شورای مدیریت یا خارج از آن برای تصدی این مقام پیشنهاد کند. با این حال، طبق همان ماده، فرد پیشنهادی انجمن باید با رأی اکثریت شورای مدیریت و با حکم رئیس شورای مدیریت منصوب شود.
  • در نهایت، در صورت انحلال PACT مدیر (مدیران) تصفیه توسط هیئت امناء تعیین خواهند شد؛ و پس از انجام امور تصفیه توسط مدیر (مدیران) تصفیه، هیئت امناء درباره باقی‎مانده اموال و دارایی‎ها تصمیم‎گیری خواهد کرد. (ماده (24))

نکته کلیدی در ارتباط با مفاد فوق این است که در ساختار اساسنامه PACT به دلیل حقوق ممتازه‌ای که در ماده 14 برای رئیس هیئت امناء (رئیس دانشگاه صنعت نفت) و در ماده 16 برای رئیس شورای مدیریت (منتخب رئیس دانشگاه صنعت نفت) قائل شده است؛ این دو مقام، مهمترین و کلیدی‌ترین مقامات PACT هستند؛ و مشخص نیست به چه دلیلی ساز و کار انتخاب این دو مقام به صورت دائمی به رئیس دانشگاه صنعت نفت واگذار شده است؟! البته نگارنده به واسطه هشت سال عهده‌داری مسئولیت دبیرکلی انجمن و اطلاع موثق از زوایای پیدا و پنهان روابط موجود، تردیدی ندارد که هیچ یک از رؤسای دانشگاه صنعت نفت طی دو دهه گذشته حتی روحشان هم خبر نداشته است که طبق اساسنامه بر PACT کنترل دارند! چون همگی آنان به اشتباه تصور می‌کردند که به دلیل مالکیت 49درصد از سهم‌الشرکه PACT شریک اقلیت هستند و کنترل PACT در اختیار انجمن است. در صورتیکه در عمل در سرتاسر دو دهه گذشته کنترل PACT در اختیار انجمن نیز نبوده است، و صرفا چند تن از اعضای انجمن (که طراحی این فاجعه راهبری شرکتی در PACT را بر عهده داشته‌اند) کنترل این موسسه آموزشی را در اختیار داشته‌اند.


رویداد دوم: واگذاری نامجاز اموال انجمن به غیر: از طریق اهدای نامجاز 49درصد از حق مالکیت انجمن در PACT به دانشگاه

پس از تصویب اساسنامه PACT در جلسه مورخ دوشنبه، 30 آذر 1383 شورای عالی انجمن و تقدیم کنترل این موسسه آموزشی به رئیس دانشگاه صنعت نفت (به شرح فوق)، این موسسه آموزشی در روز چهارشنبه، 21 بهمن 1383، توسط انجمن به عنوان تنها موسس و تنها مالک تاسیس شد. سرمایه اولیه PACT مبلغ بیست میلیون ریال بود که در بدو تاسیس تماما توسط انجمن (موسس) پرداخت شد. ولی حدود یک سال بعد، طبق صورتجلسه فوق‎العاده هیئت امناء مورخ 3 اسفند 1384 مبلغ سرمایه به چهل میلیون ریال افزایش یافت؛ و در کمال شگفتی، در همان جلسه 49 درصد از سهم‌الشرکه از سوی انجمن به دانشگاه صنعت نفت هبه شد!

در واقع، شورای عالی وقت انجمن در مقطعی که برگزاری دوره‌های آموزشی حرفه‌ای انجمن در اوج بالندگی و شکوفایی قرار داشت، با تاسیس PACT و اهدای کنترل و نیمی از مالکیت آن به دانشگاه صنعت نفت، عملاً اصلیترین بازوی انجمن را قطع و به غیر واگذار کرد. شورای عالی انجمن، همانطور که عقل و منطق حکم می‌کند، در هیچ مقطعی از دوران فعالیت انجمن (نه در گذشته و نه در آینده) اختیار اهدای بخش اساسی از اموال و منافع انجمن به اشخاص دیگر را نداشته است، و نخواهد داشت. این قبیل تصمیمات با توجه ماهیت آنها (که تداوم فعالیت انجمن را به مخاطره میندازد)، حتی اگر از سوی مجمع عمومی اعضاء هم اتخاذ شود، محل بحث و مناقشه است؛ چه برسد به آنکه توسط شورای عالی اتخاذ شود؛ که قطعاً صلاحیت آن را ندارد. از این رو، تصمیمات شورای عالی وقت انجمن مبنی بر واگذاری کنترل PACT به دانشگاه صنعت نفت (در سال 1383) و هبه 49درصد از سهم‌الشرکه به دانشگاه صنعت نفت (در سال 1384) قطعاً در صلاحیت آن شورای عالی نبوده و در هر مقطع زمانی از سوی هر یک از اعضای انجمن قابلیت پیگرد قانونی نزد مراجع ذیصلاح را دارد. علاوه‌براین، با توجه به پنهان‌سازی ابعاد واقعی این دو رویداد نامجاز از اعضای انجمن و گمراه‌کردن آنان از طریق تهیه و انتشار صورتهای مالی تلفیقی برای گروه واهی انجمن (که به دلیل عدم کنترل انجمن بر PACT هیچگاه وجود خارجی نداشته است)، این دو رویداد نامجاز حتی می‌تواند واجد ویژگیهای اقدامات مجرمانه (خیانت در امانت و تقلب از طریق گزارشگری مالی تحریف‌آمیز) نیز تلقی شود.

خارج کردن امور آموزشی و قریب به 90درصد از منابع متعلق به انجمن از کنترل مدیران آن (شورای عالی) و اداره آن توسط یک محفل خصوصی طی دو دهه گذشته

همانطور که در سطور فوق تشریح شد، در نتیجه اقدامات شبهه‌برانگیز انجام‌شده برای تاسیس PACT آنچه در عمل طی دو دهه گذشته محقق شده است این است که امروز کنترل بیش از 90 درصد از منابعی که از نظر قانونی و همچنین در افکار عمومی متعلق به انجمن است، عملا در اختیار انجمن نیست! و در نتیجه استقرار ساختار پیچیده و غیرشفاف طراحی‌شده برای راهبری این موسسه آموزشی، کنترل آن از بدو تاسیس تا کنون (و تا آینده‌ای نامعلوم) در اختیار چند عضو انجمن قرار دارد که در سالهای 1383 و 1384 به واسطه عضویت در شورای عالی انجمن موفق به استقرار چنین ساختار شبهه‌برانگیزی شده‌اند.

پانوشتها:

[1]. در سال 1315 یک گروه دوازده نفره از جوانان ایرانی پس از موفقیت در آزمون بورسیه بانک ملی ایران برای تحصیل حسابداری مدرن رهسپار انگلستان شدند. از بین این افراد، هفت نفر – از جمله، زنده‌یادان محمدمهدی سمیعی، حسن سجادی‌نژاد، ابوالقاسم خردجو، ... - پس از گذراندن دوره حرفه‌ای حسابدار چارترد (CA) و عضویت وابسته در انجمن حسابداران چارترد انگلستان و ولز (ICAEW) طی سالهای 1323 و 1324 به ایران بازگشتند، و رهبری توسعه حرفه و دانش حسابداری در ایران را بر عهده گرفتند.

[2]. در پی توسعه صنایع، بازرگانی، کشاورزی، و بازارهای مالی ایران (بانک، بیمه و بورس) طی دهه‌های 1330 و 1340، حرفه حسابداری ایران نیز از اواسط دهه 1340 با راه‌اندازی شعبات موسسات حسابرسی بین‌المللی در ایران و تاسیس موسسات حسابرسی ایرانی شکل گرفت.

[3]. عصرگاه یکشنبه، 25 فروردین 1398، شورای عالی انجمن، در نتیجه پیگیریهای مستمر نگارنده که در آن مقطع مسئولیت دبیرکلی انجمن و دبیری جلسات شورای عالی را بر عهده داشت، پس از سه جلسه بحث و اعمال تعدیلات گسترده در پیش‌نویس اولیه (به منظور دشوار کردن حداکثری شرایط احراز) سرانجام «آیین‌نامه چگونگی معرفی اشخاص حقوقی تشکیل‌شده توسط اعضای خبره» (موضوع ماده 10 اساسنامه) را تصویب کرد. ولی طی قریب به چهار سال گذشته هیچ یک از موسسات ارائه‌دهنده خدمات حسابداری که توسط اعضای خبره انجمن تشکیل شده‌اند موفق به احراز شرایط دشوار این آیین‌نامه و شرایط سلیقه‌ای دشوارتر شورای عالی نشده‌اند. این در حالیست که از زمان انتشار نخستین فهرست حسابداران مستقل (بهمن 1364) از همه رسانه‌های در اختیار انجمن برای معرفی موسسات حسابرسی تشکیل‌شده توسط این اعضا بهره‌برداری حداکثری شده است.

[4]. با عضویت حمیدرضا ارجمندی، علی امانی، عبدالرضا تالانه، غلامرضا سلامی، سیاوش سهیلی، ابوالقاسم فخاریان، رضا مستاجران، مهدی مرادزاده‌فرد، و بهروز وقتی

[5]. آگهی تاسیس موسسه مرکز آموزشی حسابداران خبره به شماره 62991/32 در تاریخ 21 بهمن 1383 در روزنامه رسمی شماره 17474 مورخ 29 بهمن 1383 صفحه 13 منتشر شد.

[6]. این مفاد اساسنامه از زمان تاسیس PACT تا به امروز بدون تغییر باقی مانده‌اند؛ و طی این سالها صرفاً مواد 5 (اقامتگاه قانونی) و 6 (مبلغ سرمایه) در چند نوبت تغییر کرده‌اند.

مطالب مرتبط:

متن کامل کتاب گفتگو با محسن قاسمی، دبیرکل انجمن حسابداران خبره ایران (1392-1400) با عنوان: انجمن حسابداران خبره ایران در آخرین دهه قرن