ابتدا به عنوان مدیر سرمایه‌گذاری به کارگزاری بانک ملی ایران، و سپس، با همین عنوان به کارگزاری بانک صادرات ایران رفتم. ولی فضای آن زمان بازار با روحیه من سازگار نبود. الان اوضاع خیلی بهتر شده است. عزیزانی که الان در واحدهای تحلیلگری نهادهای مالی مشغول به فعالیت هستند، بخش عمده تحلیل‌هایشان مبتنی بر روشهای علمی (بنیادی و تکنیکال) است. ولی آن زمان، واحدهای سرمایه‌گذاری عمدتا در پی برقراری ارتباطات و دست یافتن به اطلاعات نهانی بودند. اینطور شد که نتوانستم در آن فضا هم دوام بیاورم. بعد از آنهم حدود یک سال در شرکت دکتر پوریانسب به عنوان معاون ایشان همکاری داشتم. آنهم تجربه بسیار خوبی بود. مثلا در برگزاری همایشهای ایشان همکاری می‌کردم، یا کتابهایی را مشترکا در زمینه ضدتقلب ترجمه می‌کردیم. همکاری خوبی بود. تا سرانجام، از طرف دکتر علی سنگینیان (معاون اسبق بورس) که آن زمان از شرکت بورس بیرون آمده بود و مدیرعامل تامین سرمایه امین شده بود، به عنوان مدیر حسابرسی داخلی دعوت به همکاری شدم. برای من چالش جذابی بود. در آن نهاد مالی که اولین و بزرگترین بانک سرمایه‌گذاری ایران است، قرار بود واحد حسابرسی داخلی را به صورت داوطلبانه و بر مبنای استانداردهای بین‌المللی راه‌اندازی کنیم؛ و این کار را انجام دادیم. این جزو کارهایی است که هر بار آن را یادآوری می‌کنم، برایم دلپذیر است. تا دی 1392 با آن شرکت همکاری داشتم. بعد به انجمن دعوت شدم.